کد مطلب:330027 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:401

دعا و نیایش
دعا، اسلحه مؤ من است



بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

اصحاب ، در محضر رسول (ص ) اجتماع كرده بودند، آن حضرت به آنها رو كرد و فرمود:

((آیا شما را به اسحه ای كه ، موجب نجات شما از دشمن می گردد و باعث افزایش روزی شما می شود، راهنمایی نكنم ؟)).

حاضران : چرا راهنمایی كن .

پیامبر: شب و روز پروردگار خود را بخوانید و دعا كنید.

((فان سلاح المومن الدعا.))

((چرا كه اسلحه مؤ من ، دعا است )). (55)



خواستن جدی در دعا



بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

(قحطی سراسر حجاز را فرا گرفت بود، مردم به حضور پیامبر اسلام (ص ) آمدند و از آن حضرت خواستند، دعا كند و از درگاه خدا درخواست باران نماید).

رسول خدا(ص ) از خدا خواست تا بارانش را فرو فرستد، باران بسیار آمد، به طوری كه مردم از غرق شدن ترسیدند، و گفتند: این بارندگی شدید و بسیار موجب غرق شدن خواهد شد، پیامبر(ص ) با دست اشاره كرد و گفت :((خدایا! بارانت را به اطراف مدینه بفرست ، بر ما نفرست )).

ابرها به اطراف مدینه بفرست ، بر ما نفرست )).

ابرها به اطراف پراكنده شدند.

جمعی از اصحاب از رسول خدا (ص ) پرسیدند:((یك بار از درگاه خدا طلب باران كردی ، ولی باران نیامد، سپس طلب باران كردی ، باران آمد، چرا بار اول نیامد بار دوم آمد؟!)).

پیامبر (ص ) در پاسخ فرمود:

((انی دعوت ولیس لی فی ذلك نیة ، ثم دعوت ولی فی ذلك نیة ))

:((من (بار اول ) دعا كردم ولی تصمیم جدی برای دعا و درخواست نداشتم ، ولی بار دوم ، در دعا تصمیم جدی داشتم . (56)



پذیرفتن نبوت امام بر حق ، شرط استجابت دعا



بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

محمد بن مسلم می گوید: به امام باقر(ع )، (یا به امام صادق ) عرض كردم : ما فردی را می نگریم كه در عبادت و خشوع و كوشش دینی ، بسیار جدی است ولی امامت شما را نپذیرفته است آیا آن عبادات و كوشش های دینی او، سودی به حالش دارد؟

امام : ای ابا محمد! مثل اهلبیت نبوت (ع ) همانند آن خاندانی است كه در بنی اسرائیل بودند، كه هر گاه چهل شب ، عبادت و راز و نیاز و كوشش ‍ می كردند و سپس دعا می نمودند، دعایشان به استجابت می رسید، ولی یكی از آنها چهل شب ، عبادت و راز و نیاز كرد و سپس دعا نمود، ولی دعایش مستجاب نشد، نزد عیسی (ع ) رفت و گله كرد و از عیسی (ع ) خواست كه برای او دعا كند، عیسی (ع ) وضو گرفت و نماز خواند و پس از نماز برای او دعا كرد، خداوند به عیسی (ع ) وحی كرد: ((آن بنده من ، از غیر آن دری كه باید از آن در نزدم آید، می آید، او مرا می خواند ولی در دلش ‍ نسبت به نبوت تو، شك است ، بنابراین اگر او آنقدر مرا بخواند كه گردنش ‍ بریده شود، و انگشتانش بریزد، دعایش را اجابت نمی كنیم )).

عیسی (ع ) به آن مرد گفت :((آیا تو خدا را می خوانی ، ولی در مورد پیامبرش شك داری ؟)).

او گفت : ((ای روح خدا! سوگند به خدا همان گونه كه گفتی ، همان طور است (من درباره پیامبری تو شك داشتم ) اكنون از خدا بخواه تا این شك را از دل من بزداید)).

حضرت عیسی (ع ) دعا كرد، خداوند توبه او را پذیرفت و او مانند خاندان خود گردید (و پس از چهل شب عبادت ، دعایش مستجاب می شد) (57)



مستجاب نشدن دعای سه شخص



بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

ولید بن صبیح می گوید: بین راه مكه و مدینه ، همراه امام صادق (ع ) بودم ، سائلی آمد و درخواست كمك كرد، امام صادق (ع ) دستور داد به او چیزی دادند، چیزی نگذشت سائل دیگری آمد و درخواست كمك كرد، باز آن حضرت ، دستور داد چیزی به او دادند، بعد از ساعتی ، باز سائلی آمد و تقاضای كمك كرد، آن حضرت ، دستور داد به او نیز چیزی دادند.

تا اینكه سائل چهارم آمد و تقاضای كمك كرد، امام صادق (ع ) درباره او دستور كمك نداد، فقط دعا كرد و فرمود:((خدا سیرت كند)).

سپس امام صادق (ع ) به ما رو كرد و فرمود: ((آگاه باشید كه در نزدم چیزی وجود دارد كه به او (سائل چهارم ) كمك كنم ، ولی می ترسم مانند یكی از سه شخص شویم كه دعای آنها به استجابت نمی رسد، آن سه شخص ‍ عبارتند از:

1- شخصی كه خداوند مالی به او بدهد، و او آن را در مورد ناشایسته اش ‍ مصرف كند، سپس بگوید:((خدایا به من بده ))، دعایش مستجاب نگردد.

2- مردی كه درباره همسرش دعا كند كه : ((خدایا مرا از او راحت كن ))، با اینكه خداوند اختیار (طلاق ) او را بدست آن مرد داده است ، چنین فردی نیز دعایش مستجاب نمی شود.

3- مردی كه در مورد همسایه اش نفرین می كند( و می گوید: ((خدایا این همسایه ام را نابود كن )) )با اینكه راه خلاصی برای او وجود دارد، و آن اینكه خانه خود را بفروشد و بجای دیگر برود، چنین كسی نیز دعایش به استجابت نمی رسد.

(و من سائل چهارم كمك نكردم ، تا مبادا مثل اولی (مصرف كننده مال در غیر مورد شایسته اش ) شوم و دعایم به استجابت نرسد). (58)



نقش ثنای الهی و صلوات بر پیامبر (ص)،قبل از دعا، در استجابت آن



بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

عصر رسول خدا(ص ) بود، روزی پیامبر(ص ) در مسجد دید: مردی وارد مسجد شد دو ركعت نماز خواند و بعد از نماز، دست به دعا برداشت و دعا كرد.

پیامبر (ص ) فرمود: ((این بنده در دعا و درخواست خود از خدا، شتاب كرد)) (و قبل از ثنای الهی دعا نمود).

سپس مرد دیگری وارد مسجد شد و دو ركعت نماز خواند، پس از نماز، ثنای بجا آورد (یعنی خدا را به اوصافش یاد كرد) و بعد بر محمد(ص ) و آلش ، صلوات فرستاد، آنگاه دعا كرد.

پیامبر (ص ) (روش دعا كردن او را پسندید، نزد او رفت و) به و فرمود:سل تعط:((درخواست كن كه به تو داده شود)) (دعا كن كه دعایت به استجابت می رسد).

در روایت دیگر، پس از نقل مطلب فوق ، آمده : امام صادق (ع ) فرمود:((در كتاب علی (ع ) آمده : ستایش خدا صلوات بر محمد(ص )، قبل از دعا و درخواست است ، چنانكه یكی از شماها وقتی كه نزد شخصی برای حاجتی می رود، آن شخص دوست دارد كه قبل از عرض درخواست ، سخن خوشی در میان آید)) (59)



شرط استجابت دعا، و نتیجه گیری از انفاق



بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

شخصی (مثلا به نام قاسم ) به حضور امام صادق (ع ) آمد و گفت : در قرآن دو آیه وجود دارد، ولی هر چه (معنای ) آن دو را می جویم ، به آن دست نمی یابم .

امام صادق : آن دو آیه كدام است ؟

قاسم : (یكی آیه 60 مؤ من است كه خداوند می فرماید:)

((ادعونی استجب لكم :))

:((مرا بخوانید (و درخواست خود را از من بخواهید) و من آن را برای شما مستجاب می كنم )).

ما دعا می كنیم و درخواست خود را از خدا می خواهیم ، ولی استجابتی نمی بینیم .

امام صادق : پس چرا دعایتان به استجابت نمی رسد؟

قاسم : نمی دانم .

امام صادق : ولی من راز آن را به تو خبر می دهم : ((كسی كه از فرمان خدا اطاعت نماید، سپس دعا كردن ((جهت و روش دعا)) را مراعات نماید، خداوند دعایش را به استجابت می رساند.

قاسم : جهت و روش دعا، چیست ؟

امام صادق : 1- نخست حمد و ثنای الهی بجا آور 2- سپس نعمتهائی را كه به تو عنایت فرموده یاد كن و شكر گزاری نما3- سپس صلوات بر پیامبر (ص ) بفرست 4- سپس گناهانت را یاد بیاور و به آن اقرار كن 5- سپس ‍ استغفار كرده و در مورد گناهانت به خدا پناه ببر، (آنگاه دعا كن ) این است جهت و روش دعا كردن ، حال بگو آیه دیگر كدام است ؟

قاسم : اما آیه دیگر این آیه (39 سباء) است كه خداوند می فرماید:

((و ما انفقتم من شیی ء فهو یخلفه و هو خیر الرازقین ))

:((و هر چیزی را (در راه خدا) انفاق كنید، خداوند جای آن را پر می كند و او بهترین روزی دهندگان است )).

من انفاق می كنم ، ولی عوض آن را نمی یابم .

امام صادق : آیا به نظر تو، خدا خلف وعده می كند؟

قاسم : ((نه )).

امام صادق : پس راز عوض نگرفتنت چیست ؟

قاسم : نمی دانم .

امام صادق : ((اگر شما از راه حلال ، ثروتی را بدست آوردید، و در راه حلال انفاق نمودید، قطعا درهمی را انفاق نمی كنید، مگر اینكه عوض آن داده شود)). (60)



امیدواری در دعا كردن



بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

احمد بن محمد به حضور امام رضا(ع ) آمد و گفت : چند سال است حاجتی دارم و آن را از خدا خواسته ام و دعا می كنم ، ولی دعایم مستجاب نشده است ، در این مورد شك و تردیدی به دلم راه یافته است .

امام رضا: ای احمد، مراقب باش كه شیطان بر تو چیره نگردد تا تو را ماءیوس ‍ و ناامید كند، همانا امام باقر(ع ) می فرمود: ((مؤ من ، نیاز خود را از خدا می خواهد، خداوند اجابت آن را تاءخیر می اندازد، به خاطر اینكه ناله و گریه و زاری او را دوست می دارد)).

سپس امام رضا(ع ) فرمود: ((سوگند به خدا، تاءخیر بر آوردن نیازهای دنیوی مؤ منان (كه از درگاهش خواسته اند) برای آنها بهتر از تعجیل در بر آوردن نیازهای آنها است .

دنیا چه ارزشی دارد؟ امام باقر (ع ) می فرمود: ((سزاوار است كه دعای مؤ من در حال آسایش ، مانند دعایش در حال سختی باشد، و اگر دعایش به استجابت رسید، سست نشود)) (باز دعا می كند) بنابراین از دعا كردن خسته نشو، زیرا دعا در پیشگاه خدا دارای مقام بسیار ارجمند است ، بر تو باد كه صبر كنی و در كسب روزی حلال بكوشی ، وصله رحم را رعایت نمایی ، مبادا با مردم اظهار دشمنی كنی ، زیرا ما خاندانی هستیم كه حتی نسبت به آنها كه قطع رحم كنند، صله رحم می كنیم ، و به هر كه به ما بدی كند، نیكی كنیم ، كه سوگند به خدا از این روش ، نتیجه خوبی می بینیم .

همانا كسی كه در این دنیا از نعمتهای الهی برخوردار است اگر درخواستی از خدا كند، و دعایش به استجابت برسد، (بر اثر حرص ) باز درخواست دیگری می كند، و نعمت خدا به نظرش كم ارزش می گردد، و از چیزی سیر نشود، و در صورت فراوانی نعمت ، مسلمانان در این راه به خاطر حقوقی كه بر او واجب است ، به خطر بیفتد و در فتنه و آزمایش قرار گیرد.

بگو بدانم اگر من چیزی به تو بگویم ، به صحت آن اطمینان داری ؟

احمد: اگر به تو اطمینان نداشته باشم ، به چه كسی اطمینان دارم ، تو حجت خدا هستی ، حتما سخن تو درست است .

امام رضا: اگر به سخن من اطمینان داری ، باید به گفتار خدا بیشتر اطمینان داشته باشی ، چرا كه خداوند به وعده خود وفا می كند، مگر خدا نمی فرماید:

((و اذا ساءلك عبادی عنی فانی قریب اجیب دعوة الداع اذا دعان ))

:((هنگامی كه بندگان من از تو درباره من سؤ ال كنند(بگو) من نزدیكم ، دعای دعا كننده را به هنگامی كه مرا می خواند پاسخ می گویم )) (بقره - 186).

و نیز، مگر نمی فرماید:

((لا تقنطوا من رحمة الله ))

:((از رحمت خدا نومید نشوید)) (زمر- 53).

((و الله یعدكم مغقرة منه و فضلا))

:((و خداوند به شما وعده آمرزش و فزونی می دهد)) (بقره - 268).

بنابراین اعتمادت به خدا بیشتر از دیگران باشد، و در خانه دل خود را به راه یافتن چیزی ، جز خوبی نگشائید، كه در این صورت شما آمرزیده اید (61)



دستور نفرین بر همسایه دشمن و ضد دین



بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

یونس بن عمار می گوید: به محضر امام صادق (ع ) رفتم رفتم و عرض كردم : ((همسایه ای از قبیله قریش دارم ، نام مرا (به عنوان شیعه ) فاش ساخته است (و مرا در معرض خطر طاغوتیان ، كه در كمین شیعیان بودند قرار داده است ) به گونه ای نام مرا مشهور نموده ، كه هر وقت از كنارش عبور می كنم می گوید: ((این رافضی ، مالها را نزد جعفر بن محمد (یعنی امام صادق علیه السلام ) می برد)).

امام صادق : هنگامی كه نماز شب می خوانی در سجده آخر دو ركعت اول نماز شب ، او را چنین نفرین كن : ((نخست حمد و ثنای الهی بجا آور، سپس بگو:(كه ترجمه اش این است ) ((خدایا! فلانی پسر فلانی ، نام مرا فاش و مشهور كرده و مرا به خشم آورده ، و در معرض خطرها قرار داده است ، خدایا او را هدف تیری شتابان قرار بده ، به گونه ای كه اثر آن تیر، او را از من باز دارد، بار خدایا! مرگش را نزدیك گردان ، و نشانه اش را نابود كن ، پروردگارا در این كار، شتاب كن ، در همین ساعت و لحظه )).

یونس می گوید: (دستور امام را انجام دادم ) وقتی كه به كوفه باز گشتم ، از خانواده ام در مورد آن همسایه مردم آزار پرسیدم ، گفت : بیمار است ، هنوز سخنم به پایان نرسیده بود كه از خانه او شیون برخاست ، و گفتند: ((فلانی مرد)) (62)



نفرین امام صادق (ع ) در مورد فرماندار ستمگر



بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

(داود بن علی ، فرماندار مدینه از جانب عبدالله سفاح (اولین خلیفه عباسی ) بود، كه بیشتر از سه ماه حكومت نكرد، او یكی از غلامان آزاد كرده و دوستان نزدیك و شاگردان ممتاز امام صادق (ع ) به نام ((معلی بن خنیس )) را دستگیر كرد، و به او گفت : ((لیست نام شیعیان را به من بده ))، ((معلی بن خنیس ))، نام آنها را فاش نساخت و با كمال قاطعیت گفت :((اگر شیعیان ، زیر قدیمهایم باشند، قدمم را بر نمی دارم ، داود فرمان داد، گردن او را با شمشیر زدند، و پیكر مطهر او را به دار آویزان كردند، و آنچه از اموال امام صادق (ع ) در نزد او بود، مصادره نمودند).

هنگامی كه امام صادق (ع ) از شهادت جانگداز معلی بن خنیس با خبر شد، فرمود:((قطعا داود را نفرین می كنم ، كه غلام آزاد كرده مرا كشته و اموال مرا ضبط كرده است )).

این خبر به فرماندار (داود بن علی ) رسید، برای امام صادق (ع ) پیام داد: ((آیا به نفرین خود تهدید می كنی ؟)) (من از این تهدیدها نمی ترسم ).

معتب (یكی از خدمتكاران امام صادق علیه السلام ) می گوید: ((امام صادق (ع ) همواره در حال ركوع و سجود بود، هنگامی كه وقت سحر فرا رسید، شنیدم در سجده خود چنین می گفت :

((خدایا! از تو درخواست می كنم به قدرت نیرومندت ، و به مقام جلال سختت كه همه مخلوقات در برابر آن جلال ، خوار هستند، اینكه صلوات بفرستی بر محمد و اهل بیت او، و اینكه (داود بن علی ) را هم اكنون (به عذابت ) بگیری )).

هنوز آن حضرت ، سرش را از سجده بلند نكرده بود، كه صدای شیون را از خانه داود بن علی ، شنیدیم ، امام صادق (ع ) فرمود:((من به دعائی ، او را نفرین كردم كه خداوند فرشته ای را به سوی او فرستاد كه عصائی آهنین را بر سر او زد به طوری كه از آن ضربت ، مثانه او شكافته شد، و مرد)) (63)



دستور به ((مباهله ))، در آخرین مرحله استدلال بر دشمن



بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

ابومسروق می گوید: به امام صادق عرض كردم :((ما با مردم (اهل تسنن ) درباره امامت شما گفتگو می كنیم و برای آنها استدلال می آوریم ، و از گفتار خدا در آیات قرآن ، در این باره شاهد ذكر می كنیم ، مانند اینكه ؛ می گوئیم خداوند می فرماید:

((اطیعوا الله و اطیعوا الرسول واولی الامر منكم ))

:((اطاعت كنید خدا را، و اطاعت كنید رسول خدا، و صاحبان امر(امامان ) را)) (نساء- 59).

در جواب ما می گویند:((این آیه درباره فرماندهان لشگرهای اسلام نازل شده است )).

به آنها می گوئیم : خداوند می فرماید:

((انما ولیكم الله ورسوله والذین آمنوا الذین یقیمون الصلوة و یؤ تون الزكات و هم راكعون ))

:((سرپرست و رهبر شما، تنها خدا است ، و پیامبر او، و آنها كه ایمان آورده اند، و نماز را بر پا می دارند، و در حال ركوع ، زكات می پردازند (مائده - 55) (كه طبق روایات بسیار، این آیه در شاءن امام علی (ع )، آن هنگام كه انگشتر خود را در ركوع به فقیر داد نازل شد).

آنها می گویند: این آیه درباره مؤ منان نازل شده است .

به آنها می گوئیم : خداوند می فرماید:

((قل لا اسلكم علیه اجرا الا المودة فی القربی ))

:((بگو من پاداشی از شما برای رسالتم درخواست نمی كنم ، جز دوست داشتن نزدیكانم را)) (شوری - 23)

آنها می گویند: ((این آیه درباره نزدیكان و خویشان مسلمانان نازل شده است )).

هر چه از این گونه آیات را كه در قران هست ، برای آنها می خوانیم و به آنها استدلال می كنیم ، جواب وارونه به ما می دهند)).

امام صادق : در چنین وقتی ، آنها رابه ((مباهل ))(64) دعوت كن .

ابومسروق : چگونه با آنها مباهله كنم ؟

امام صادق : سه روز (روح ) خود را اصلاح و پاك كن ، به گمانم فرمود سه روز روزه بگیر، و سپس غسل كن و با شخص مورد مباحثه خود، به صحرا برو و انگشتان دست خود را و در میان انگشتان او شبكه وار داخل كن ، و با او به انصاف رفتار كن (یعنی ) نخست لعن را از خود شروع كن ، و چنین بگو:((خدایا!، ای پروردگار هفت آسمان و هفت زمین ، ای آگاه به نهان و عیان ، و بخشاینده مهربان ، اگر ابومسروق حق را انكار می كند و ادعای باطل می نماید، بلائی از آسمان یا عذاب دردناك بر او فرو فرست )).

سپس امام صادق (ع ) به ابومسروق فرمود: پس از این مباهله ، چندان نگذرد كه اثر آن را در آن شخص مقابل ، با چشم خود بنگری .

ابومسروق می گوید: (طبق دستور امام ، افراد طرف بحثم را به مباهله دعوت كردم ) سوگند به خدا هیچكس حاضر نشد كه دعوت مرا اجابت كند (یعنی از ترس ، مانند مسیحیان در مباهله عصر رسول خدا(ص )، راضی به مباهله نشدند). (65)



دعای یوسف (ع ) برای نجات خود از چاه



بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

هنگامی كه برادران یوسف (ع )، آن حضرت به بیابان برده ، و به چاه افكندند، جبرئیل نزد یوسف (ع ) آمد و گفت :

((ای پسرك ! در اینجا چه می كنی ؟))

یوسف : برادرانم مرا در چاه افكندند.

جبرئیل : آیا دوست داری از چاه خارج گردی ؟

یوسف : این با خداوند بزرگ است ، اگر خواست مرا خارج می كند!.

جبرئیل : خداوند به تو می فرماید، مرا با این دعا بخوان ، تا تو را از چاه خارج سازم .

یوسف : آن دعا چیست ؟

جبرئیل : آن دعا این است ، بگو:

((اللهم انی اسلك بان لك الحمد، لا اله الا انت المنان ، بدیع السماوات و الارض ، ذوالجلال و الاكرام ، ان تصلی علی محمد و آل محمد، و ان تجعل لی مما انا فیه فرجا و مخرجا))

:((خدایا از درگاه تو درخواست می كنم ، به اینكه حمد و سپاس مخصوص ‍ ذات پاك تو است ، معبودی نیست جز وجود یكتای تو كه بخشنده نعمتهای فراوان هستی ، آفریننده آسمانها و زمین ، و صاحب مقام ارجمند و والا می باشی ، (از تو می خواهم ) بر محمد و آل او (ص ) درود بفرستی ، و مرا در این محلی كه قرار دارم خارج سازی و راه گشایشی برویم باز كنی )).

امام صادق (ع ) فرمود: یوسف (ع ) این دعا را خواند، و از چاه (توسط كاروانیان ) خارج گردید (كه داستانش در قرآن آمده - به مصر رفت و كم كم از گرفتاریها نجات یافت ...) (66)



دعائی ، برای محفوظ ماندن از گزند طاغوت



بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

عبدالله بن عبدالرحمن می گوید: در حضور امام صادق (ع ) بودم ، به من فرمود: ((آیا دعائی به تو نیاموزم ، تا بوسیله آن ، دعا كنی ؟ ما خاندان هنگامی كه موضوعی ما را اندوهگین كند، و احساس خطر شدید شیطان (طاغوت ) كنیم ، خدا را به وسیله آن دعا می خوانیم .

عبدالله : چرا، ای پسر رسول خدا، پدرم و مادرم به فدایت .

امام صادق : این دعا را بگو:

((یا كائنا قبل كل شیی ء، و یا مكون كل شیی ء، و یا باقی بعد كل شیی ء، صل علی محمد و آل محمد وافعل بی ...))

:((ای خداوندی كه قبل از هرچیزی بودی ، و ای پدید آورنده همه چیز، وای كسی كه بعد از همه چیز، همیشه هستی ، بر محمد و آلش درود بفرست ، و فلان كار مرا انجام بده )).(67)



دعا و دستور خاصی برای شفای بیماری



بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

داودبن رزین می گوید: در مدینه ، به بیماری بسیار سختی مبتلا شدم ، خبر بیماری من به امام صادق (ع ) رسید، برای من نامه ای نوشت كه :((شنیده ام ، بیمار شده ای ، یك من گندم خریداری كن ، سپس به پشت بخواب ، و آن گندم را روی سینه ات بریز و پخش كن ، هر گونه كه پخش شده و بگو:

((اللهم انی اسلك باسمك الذی اذا سلك به المضطر كشفت ما به من ضر، و مكنت له فی الارض و جعلته خلیفتك علی خلقك ، ان تصلی علی محمد وآل محمد و ان تعافینی من علتی ))

:((خدایا! من به وسله آن نامت كه وقتی بی چاره درمانده ، تو را به آن نام می خواند، بیماری و گرفتاریش را برطرف می سازی ، و در زمین به او آسایش می دهی ، و او را خلیفه خود در زمین قرار می دهی ، درخواست می كنم كه بر محمد و آلش (ص ) درود بفرستی و مرا از این بیماری كه دستخوش آن هستم ، عافیت بخشی )).

سپس راست بنشین و گندمها را از اطرافت جمع كن ، و همان دعا را بخوان ، آنگاه آن گندمها را چهار قسمت كن ، و هر قسمتی را به مستمندی بده ، باز همان دعا را بخوان .

داود می گوید: من طبق دستور امام صادق (ع ) رفتار كردم ، به قدری اثر سریع نمود كه هماندم ، سلامتی خود را باز یافتم ، گوئی از بند رها گشتم ، بسیاری همین دستور را انجام داده اند، و نتیجه خوبی گرفته اند(68)



یك دعای سازنده



بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

فضل بن یونس می گوید: امام كاظم (ع ) به من فرمود؛ این دعا را بسیار خوان :

((اللهم لا تجهلنی من المعارین ، و لاتخرجنی من التقصیر))

:((خدایا مرا از كسانی كه ایمان عاریه ای دارند قرار مده ، و مرا از تقصیر بیرون مبر))

عرض كردم : معنی ایمان عاریه (ناپایدار) را دانستم ، ولی معنای ؛ ((مرا از تقصیر بیرون مبر)) چیست ؟

فرمود:((هر كاری را كه برای خدا انجام می دهی ، خود را در آن ، مقصر بدان ، زیرا همه انسانها در مورد اعمالشان ، بین خود و خدا، مقصر می باشند))(69)



دعای معروف ابوذر، در آسمانها



بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

ابوذر غفاری روزی به حضور رسول خدا (ص ) آمد، جبرئیل به صورت ((دحیه كلبی ))، در محضر پیامبر (ص ) بود، و با آن حضرت ، خلوت كرده بود، وقتی كه ابوذر آن دو را دید، باز گشت ، و گفتگوی آنها را قطع ننمود، جبرئیل به پیامبر(ص ) گفت : ((ای محمد! این ابوذر بود، كه از اینجا عبور كرد و بر ما سلام نكرد، اگر بر ما سلام می كرد، جواب سلام او را می دادیم ، ای محمد! این اباذر دعائی را می خواند كه نزد اهل آسمان ، معروف می باشد، آنگاه كه من به آسمان رفتم آن دعا را از او بپرس .

هنگامی كه جبرئیل به آسمان رفت ، ابوذر به حضور پیامبر(ص ) آمد، پیامبر(ص ) به او فرمود: ای ابوذر! ((چرا آن هنگام كه از كنار ما عبور كردی ، نزد ما نیامدی و سلام نكردی ؟)).

ابوذر: گمان كردم كه دحیه كلبی نزد شما برای امور شخصی با شما خلوت نموده است ، از این رو نزد شما نیامدم .

پیامبر: او جبرئیل بود و گفت : ((اگر ابوذر بر ما سلام می كرد، جواب سلام او را می دادیم )).

وقتی كه ابوذر دریافت كه او جبرئیل بود، بسیار متاءثر و پریشان گردید و افسوس خورد كه چرا از توفیق سلام كردن بر جبرئیل محروم شده است ، آنگاه رسول خدا(ص ) به او فرمود:

((آن دعائی كه می خوانی چیست ؟ كه جبرئیل به من خبر داد كه دعای ابوذر در آسمانها نزد اهل آسمان ، معروف است .))

ابوذر گفت : آری ای رسول خدا، من این دعا را می خوانم :

((اللهم انی اسلك الامن و الایمان بك ، والتصدیق بنبیك ، والعافیة من جمیع البلاء، والشكر علی العافیة والغنی عن شرار الناس ))

:((خدایا! در درگاهت درخواست دارم : امنیت و ایمان به تو را، و تصدیق نمودن به پیامبرت ، و عافیت از همه بلاها و شكرگزاری در برابر عافیت ، و بی نیازی از مخلوقات بدت را)) (70)



دعای امام (ع ) برای دوستان



بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

حسن بن جهم می گوید: به امام كاظم (ع ) (یا امام رضا) عرض ‍ كردم :

((مرا در دعای خود فراموش نكن )).

امام : آیا می دانی كه من تو را در دعا فراموش می كنم ؟

حسن بن جهم می گوید: با خود گفتم : آن حضرت برای شیعیانش ، دعا می كند و من هم كه شیعه هستم ، مشمول دعایش می باشم ، از این رو گفتم :((نه ، مرا فراموش نمی كنی )).

امام : چگونه دانستی كه تو را فراموش نمی كنم ؟

حسن : من از شیعیان شما هستم ، و تو برای آنها دعا می كنی (و دعای شما شامل من نیز خواهد شد).

امام : آیا غیر از این ، راز دیگری را (در مورد اینكه تو را دعا كنم ) دانستی ؟

حسن : نه ، چیزی ندانستم .

امام :

((اذا اردت ان تعلم مالك عندی ، فانظر الی مالی عندك ))

:((هر گاه خواستی بدانی كه تو در نزد چگونه هستی ، بنگر كه من در نزد تو چگونه ام )). (71)


الشك ، حديث 9، ص 400-ج 2.

58- باب من لا تستجاب دعوته ، حديث 1، ص 510، ج 2.

59- باب الثناء قبل الدعا، حديث 6 و 7، ص 485 و 486 - ج 2.

60- همان ، حديث 8، ص 468 - ج 2.

61- باب من ابطات عليه الاجابه ، حديث 1، ص 243 و 244 ج 2.

62- باب الدعاعلي العدو، حديث 3، ص 512 - ج 2.

63- همان ، حديث 4، ص 512 و 513، ج 2 - و در ((باب الدعا للكرب و الهم ... حديث 5، ص ‍ 557، ج 2، متن نفرين به گونه ديگر ذكر شده است .

64-((مباهله )) از تبهل به معني تضرع و زاري و نفرين كردن همديگر است ، به اين طريق كه دو نفر (در دو مذهب ) يا دو گروه (در دو دين ) به صحرا مي روند، به خدا توجه كرده و همديگر را نفرين مي كنند، و از خدا مي خواهند، تا دروغگو و طرفدار باطل را به هلاكت برساند.

65-باب المباهله ، حديث 1، ص 513 و 514.

66-باب الدعاللكرب والهم و الحزن ، حديث 4، ص 556 - ج 2.

67- باب الدعا للكرب والهم و...حديث 13، ص 560-ج 21.

68- باب الدعا للعلل والامراض ، حديث 2، ص 546 - ج 2.

69- باب دعوات موجزات ...حديث 7، ص 579 - ج 2.

70- همان ، حديث 25، ص 587 - ج 2.

71-باب الاغضاء - باب نادر، حديث 4، ص 652 - ج 2.